زد و خورد اصلاح طلبان رادیکال و عملگرا
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۵۶۵۶۷
اصلاح طلبان در آستانه انتخابات مجلس دوازدهم به دو شقه تقسیم شدهاند و حضور یا عدم حضور در انتخابات باعث ایجاد شکاف جدی تا حد انشعابات انتخاباتی در این جریان شده است. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، دودستگی در جریان اصلاحات در آستانه انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی به خوبی دیده می شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اصلاحات دوقطبی های زیادی را تجربه کرده است که دوقطبی شورای مشورتی و شورای هماهنگی (متشکل از احزاب) از جمله مدت دار ترین این دوقطبی ها بوده است. درواقع همواره در درون جریان اصلاحات با وجود اینکه این مطالبه مطرح می شود که باید احزاب محور قرار بگیرند و تصمیمات بر اساس رای و نظر آنان صورت گیرد، اما با توجه به انحصار قدرتی که در میان اطرافیان رئیس دولت اصلاحات وجود دارد، دموکراسی قربانی همیشگی این روند شده است.
به طور مثال در انتخاب آذر منصوری نیز این موضوع به وضوح دیده می شود. جریان انتخاب یا بهتر بگوییم انتصاب منصوری به صورتی بود که برخی از اعضای شاخص جریان اصلاحات آنرا یک کودتای درون جناحی خواندند. در این راستا گفته می شود که رئیس دولت اصلاحات تمایل داشته که یک زن به عنوان رئیس این جبهه انتخاب شود و گزینه مورد نظر وی نیز «شهیندخت مولاوردی» بوده است که وی این موضوع را نپذیرفت و پس از آن آذر منصوری برای این پست انتخاب شد. منصوری نیز در این حیطه تنها نامزدی بوده که در انتخابات شرکت کرده است که از میان 41 رای توانسته 31 رای را از ان خود کند و مابقی یعنی 10 عضو دیگر رای سفید داده اند.
پس لرزه های این جریان هم به صورتی پیش رفت که افرادی مانند محمد قوچانی آنرا کودتا خواندند و «محمد علی وکیلی» نماینده سابق مجلس درباره آن توضیح داد: «آقای خاتمی اصرار داشت یک خانم انتخاب شود. تأکید آقای خاتمی بر خانم مولاوردی بود، ولی یک حزبی در جبهه که سروصدای بلندی دارد و تأثیرگذار است، این اتفاق را رقم زد.»
پس از آن بود که «غلامحسین کرباسچی» این موضوع را یک خسران برای جریان اصلاحات خواند و «بهزاد نبوی» رئیس سابق این جریان با کنایه مطرح کرد که « بعضی تصورشان این است که با شعار جوانگرایی یا استفاده از خانمها، جوانهای کف خیابان به سمت ما خواهند آمد که من چنین تصوری ندارم.»
این شکاف با سخنان گلایه آمیز «محسن هاشمی» در دیدار با حزب کارگزاران با «حسن روحانی» بیشتر نمایان شد. محسن هاشمی با انتقاد از بزرگان جریان اصلاحطلبی به روحانی گفت که فقط حلقه خاصی میان او، خاتمی، ناطق نوری و اسحاق جهانگیری برپا شده که خروجی خاصی ندارد.
«فرزانه ترکان» عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز در یک گفت وگو در پاسخ به این سوال که آیا تغییر در سطوح مدیریتی جبهه اصلاحات منجر به انفعال شده است، گفت: « به هر حال بزرگان سیاسی مثل مرعشی و نبوی که قبلا در جبهه اصلاحات بودند صاحب فکر و سخن بوده و جسارت حرف زدن درباره مواضع جبهه را داشتند اما امروز شاهد یک سردرگمی عجیب هستیم به شکلی که می توانم بگویم شاید جبهه اصلاحات هیچ مانیفستی برای انتخابات ندارد حتی برای تحریم آن!»
حالا بعد از مدتها این شکاف ها در آستانه انتخابات مجلس دوازدهم با رویکرد دو جانبه و دوشقه اصلاح طلبان بیشتر از گذشته مشخص شده است تا جایی که «حسین مرعشی»، دبیرکل حزب کارگزاران بدون توجه به تفکر راهبرد مرکزیت این جریان درباره ارائه لیست ائتلافی با اعتدالیون گفت: «بعد از اعلام نتایج صلاحیتها میتوانیم درباره ائتلافها تصمیم بگیریم و بحث هم بحث ائتلاف با جبهه اصلاحات است و از امروز بحثهای مشارکت مشروط در دستور جلسات جبهه اصلاحات است.»
به نظر می رسد که بخشی از اصلاحات که شامل چند حزب اصلی با محوریت حزب کارگزاران و همراهی اعتمادملی و ندای ایرانیان و ... میشود، درصدد حضور جدی در انتخابات است تا دچار محاق و انزوای سیاسی نشود. این درحالی است که اعتدالیون و از سوی دیگر برخی از نمایندگان ادوار گذشته مجلس که به دعوت «علی لاریجانی» در انتخابات حضور یافته اند، به خوبی می توانند این خلاء رقابتی را پر کنند و رقابت سنتی اصولگرایان و اصلاح طلبان به رقابت جدیدی تبدیل شود.
با این حال به نظر می رسد که یک نگرانی درونی در جریان اصلاحات خصوصا از سوی احزاب عملگرا حس می شود و از این روست که این گروه ها سعی می کنند با نزدیک شدن به اعتدالیون به طور مشترک با این جریان برای انتخابات مجلس لیست دهند.
اما سخنان مرعشی باعث واکنش جدی بخش رادیکال جریان اصلاحات که به مرکزیت قدرت انحصارطلبانه نزدیک است، شد و از این رو آذر منصوری با تکذیب اظهارات مرعشی گفت: «مواضع جبهه اصلاحات ایران از طریق سخنگو یا بیانیههای رسمی منتشر میشود و نظرات دیگری که از طرف برخی از احزاب یا فعالان سیاسی منتشر میشود، نظر و موضع این تشکیلات نیست.»
حالا میزان شکاف درونی این جریان به خوبی مشخص و آشکار شده است و انتخابات پلی میان دو رویکرد این جریان شده است که یکی از روی آن رد شده و یکی دیگر می خواهد آن را نادیده بگیرد. با این اوصاف اصلاحات حتی ممکن است با انشعاباتی نیز همراه شود و در این راستا دو رویکرد رادیکالی و عمل گرایی به جدالی بی پایان نسبت به هم دست زدهاند.
شاید این روند افراطی اصلاح طلبان به سبب یک راهبرد ترسو نیز باشد. درواقع اصلاح طلبان اگرچه بازوهای نظارتی انتخابات را متهم می کنند که این امر ترفند همیشگی آنان است، اما عملکرد آنان در حمایت از دولت یازدهم و دوازدهم و حضور آنان در مجلس دهم و شورای شهر پنجم بسیار ضعیف و ناامید کننده بود.
از این روست که برخی از اصلاح طلبان همچون «غلامرضا انصاری»، فعال سیاسی اصلاحطلب توصیه می کنند: «واقعیت این است در شرایطی که اصلاح طلبان به دلایل مختلف اجازه حضور در انتخابات را ندارند بهترین استراتژی کنار گود نشستن و نقد منصفانه نسبت به دولت داشتن است.در چنین شرایطی است که اصلاح طلبان بدون اینکه هزینه اجتماعی و سیاسی برای خود در انتخابات ایجاد کنند می توانند در شرایطی قرار بگیرند که میزان تأثیرگذاری آنها در جامعه نسبت به گذشته افزایش پیدا کند.» بدین معنا که اصلاح طلبان فعلا عقب نشینی کنند تا شاید با گذشت زمان و به امید فراموشکاری جامعه وجهه تخریب شده آنان بهبود یابد.
منبع: جهان نیوز
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: انتخابات مجلس اصلاح طلبان حزب کارگزاران جریان اصلاحات جبهه اصلاحات اصلاح طلبان جریان اصلاح آذر منصوری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۵۶۵۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.
این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد.
اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید.
آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد.
محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.
نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟!
اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید!
شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!